در برنامه های روزمره ما با انگیزه و جاه طلبی ، گاهی اوقات ما خود را در یک دوراهی می بینیم:

آیا ما بیشتر به سمت موفقیت فشار می آوریم ، یا اینکه یک قدم عقب می رویم و در عوض به دنبال خوشبختی آرام هستیم؟

برخی معتقدند که خوشبختی در این دستاورد یافت می شود. اگر این درست باشد ، پس من می خواهم کسی به من نشان دهد.

موفقیت زودگذر است.

آنچه بیشتر اهمیت دارد احساس زیر آن است.

چالش این است که چگونه به هر دو جهان بروید. آیا می توان هر دو در موقعیت قدرت قرار گرفت و فروتن بود؟ آیا می توانید در خارج و داخل ثروتمند باشید؟ چگونه می توان با حفظ صراحت و قدردانی ، از جاده طاقت فرسای تجارت یا نوآوری سریع السیر عبور کرد؟

ما در مورد خود هر دو طرف بسیار صحبت می کنیم. هدف ، ادغام آنهاست.

هنگامی که به دنبال اهداف خود می روید ، مهم است که به طور مداوم از خود بپرسید ، "چه چیزی واقعاً من را خوشحال می کند؟" اگر کاری که به دنبال آن هستید ، یا شغل روزانه یا حتی بخشی از برنامه روزانه ، "پایان همه" شما نیست ، اشکالی ندارد. آنچه مهم است این است که ، صرف نظر از کاری که انجام می دهید ، راهی برای استخراج مثبت و تقویت شادی خود پیدا کنید.

به یاد داشته باشید: خوشبختی خارج از شما نیست.

این چیزی نیست که شما باید آن را پیدا کنید یا به آن برسید یا "به دست آورید". همیشه در دسترس است. همه جا در اطراف شماست. سوال این است که ، چگونه می توانید بارها و بارها به آن ضربه بزنید؟

1. نفس بکشید

چنین کلیشه ای. بنابراین بیش از حد بحث شده و سو mis تفاهم شده است. بنابراین در همه مکالمات پیرامون حضور و خودآگاهی به صراحت ذکر می شود. و با این حال خیلی کم عملی.

ببینید آیا می توانید یک نفس عمیق بکشید ، یک نفس عمیق بکشید ، بدون اینکه اجازه دهید فکری به ذهن شما وارد شود. فقط یکی. یک دم ، یک بازدم. پنج ثانیه سعی کنید ، و از اینکه سریع ذهن شما چگونه می تواند شما را متقاعد کند که کاری که انجام می دهید هدر دادن است ، شما کارهای زیادی انجام می دهید ، وقت برای این کار ندارید ، جایی برای انجام دادن دارید ، و غیره شگفت زده خواهید شد. .

با یک نفس شروع کنید و سپس از آنجا بروید. نفس ریشه همه خوشبختی است - از بین بردن استرس ، ترک اضطراب و استقبال از هر آنچه که راه شما ارائه می دهد.

2. گوش کنید

اینقدر ناراحتی از عدم گوش دادن ناشی می شود. ما در گوش دادن مشکل داریم ، واقعاً در گوش دادن ، زیرا ما بیش از حد در ذهن خود هستیم. ما به آنچه در ادامه می خواهیم بگوییم ، آنچه شخص دیگر در مورد ما فکر می کند ، حالات چهره ما نشان می دهد و غیره فکر می کنیم.

واقعاً گوش دادن این است که از ذهن خود خارج شده و به قلب خود بروید. گوش دادن نوعی حضور است و فضایی را برای شنیدن شما و شخص مقابل ایجاد می کند.

یادگیری گوش دادن یک هنر است. و این هنر باعث شادی در هر دو طرف می شود.

3. نگاه کن

چشمهایمان ما را فریب می دهد. ما فراموش می کنیم که جهان را از دریچه منطق می بینیم ، اشیا را در ذهن خود قرار می دهیم و قرار می دهیم تا "اطراف" را بهتر و با کارآیی "درک" کنیم.

نگاه عمیق به چیزی (یا کسی) ، عمق آن را نشان می دهد. باز هم ، این شما را به یاد لذت فراوان موجود در هنگام حضور می اندازد. برای روشن شدن: حضور وقتی است که بیش از آنچه فکر می کنید احساس کنید و زمان کمرنگ شود. این احساس حضور در دوره های طولانی کار به راحتی قابل تشخیص است. ما در کار خود را گم می کنیم و ساعت ها بدون توجه خود می گذرانیم. یعنی به تعبیری شکلی از حضور.

آن را بردارید و آن را در جای دیگر اعمال کنید. به اطراف نگاه کن اما با یک هدف ، یا با قضاوت ، یا حتی علاقه به "درک" وقتی نگاه می کنید نگاه نکنید.

به همان شکلی نگاه کنید که یک نقاش به نظر می رسد.

4. احساس کنید

در مراقبه ، روشی به نام تمرکز دوگانه وجود دارد. این جایی است که شما تمرینات تنفسی عمدی را با مالش انگشت اشاره و انگشت شست خود ترکیب می کنید ، و یک نقطه ثانویه تمرکز ایجاد می کنید. اگر بتوانید به طور همزمان روی نفس کشیدن و احساس انگشت و انگشت شست خود تمرکز کنید ، دیگر جایی برای فکر در ذهن نخواهید داشت - و بدون افکار ، با سرعت بیشتری در حالت مراقبه قرار می گیرید.

برای بیرون آوردن خود از ذهن و بازگشت به خوشبختی لحظه ، از لمس استفاده کنید. انگشت و انگشت شست را به هم بمالید و روی احساس آن تمرکز کنید. به خصوص در مشاغل و مشاغلی که نیاز به زمان زیادی در مقابل کامپیوتر دارند ، قطع ارتباط با اهمیت لمس آسان می شود.

ما به عنوان انسان نیاز به لمس داریم. ما باید احساس کنیم و به یاد داشته باشیم که زنده ایم. و وقتی این کار را می کنیم ، احساس شادی عظیم می کنیم.

5. چشیدن

در آمریکا ، ما از غذا سو abuse استفاده می کنیم. برخی از مناطق کشور ما بهبود یافته و کارهای خارق العاده ای را با تغذیه انجام می دهند ، اما اکثریت قریب به اتفاق غذا را به عنوان مکانیزم مقابله ای بیش از منبع زندگی می دانند.

چیزهایی برای گفتن وجود دارد که می توانید بنشینید و از یک وعده غذایی سالم لذت ببرید و طعم دهنده های غذایی که به طور مصنوعی تولید و شیرین نشده اند را بچشید. یک کاسه میوه تازه یا یک سالاد بزرگ که به صورت آهسته و آگاهانه خورده شده به شما فرصت می دهد تا مزه کنید ، احساس کنید و دوباره به اهمیت مراقبت از بدن خود برگردید.

بنابراین بسیاری از خوشبختی ما ریشه در بدن جسمی ما دارد. مراقب باش.

6. طبیعت

طبیعت برای همیشه قسمت مهمی از آنچه که هستیم خواهیم بود. استرس ، اضطراب ، ناراحتی و غیره ، همه آنها از مسائل عمیق تری ناشی می شوند که توسط مشکلات سطح سطح پوشانده می شوند - "من آن افزایش را که می خواستم نگرفتم ، باید ساعتهای طولانی تری کار کنم ، فکر می کردم بازنشسته می شوم اکنون ، "و غیره

برای به اشتراک گذاشتن یک داستان شخصی در اینجا: وقتی 19 ساله بودم ، 320 مایل از فلوریدا عبور کردم و به خلیج مکزیک رفتم. ما کل راه را اردو زدیم. 30 روز تمدن ندیدم. من 30 روز دوش نگرفتم. به مدت 30 روز هر روز به دستشویی در جنگل می رفتم. من با یک گروه 12 نفره دیگر کاملاً از دنیای مدرن خارج شدم و یک ماه در میان طبیعت زندگی کردم.

این تجربه زندگی من را تغییر داد. و اگر فقط 30 روز طول کشید تا در طبیعت به شدت درک و منبع خوشبختی من تغییر کند ، پس این در مورد روزمره اکثر ما برای سالها یا دهه ها چه می گوید؟

سم زدایی مهم است. در یک دنباله پیاده روی طولانی کنید. برو کنار رودخانه ای بنشین و بگذارید از صدای آب لذت ببرید. چادری بگیرید و زیر ستاره ها دراز بکشید. این به شما کمک می کند این به شما یادآوری می کند که این تجربه در زمین بسیار زیباتر از هر چیزی است که می توانید بدست آورید و هر مقدار پول در بانک.

7. رویای روزانه

و سرانجام ، کلید حفظ احساس واقعی خوشبختی عمیق ، عملی است که دوست دارم آن را رویای روزانه شما بنامم.

اکثر مردم نمی دانند که ناراحتی آنها از این واقعیت ناشی می شود که دیگر هیچ آرزوی از خود ندارند. زندگی آنها ناشی از انتظاراتی است که والدین یا رئیس آنها یا همسالان یا حتی شهرها و شهرهایشان از آنها انتظار می کشند.

خوشبختی واقعی در قلب آنچه دوست دارید پیدا می شود. و در این دنیایی که همه صدا دارند ، گاهی به سختی می توان یادآوری کرد که مال شماست.

برای حفظ صدای منحصر به فرد خود ، باید تمرین کنید. شما باید دریابید که خوشبختی عمیقی که من در مورد آن صحبت می کنم را نمی توان با پیروی از انتظارات شخص دیگری از آنچه باید باشید ، فکر کنید ، احساس کنید ، بگویید یا انجام دهید ، پیدا کنید.

شما باید این کار را برای خودتان انجام دهید. و وقتی این کار را می کنید ، وقتی رویای خود را زندگی می کنید ، هر روز ، حتی اگر فقط برای 15 دقیقه باشد - 15 دقیقه پشت میز نقاشی یا طراحی یا پخش موسیقی یا نوشتن یا بافندگی یا بافندگی یا اختراع یا طراحی یا ساخت - بیشترین بهره را خواهید برد بخشی واقعی از آنچه شما هستید بخشی که می خواهد انجام دهد ، فقط به خاطر انجام آن. بخشی که می خواهد بازی کند و کشف کند و بیش از همه خوشحال باشد.