نسل هزاره ای که من از او جدا هستم احساس گیر افتادن می کند. بیشتر این نسل 20 تا 30 ساله هستند. در این مرحله از زندگی ما ، ما تصور می کنیم که این چیز "بزرگسال" را تا حدودی با هم داشته باشیم مانند داشتن شغل و خرید خانه. بخش خوبی از ما در تصمیم گیری در مورد زندگی دوراهی قرار داریم. بسیاری از ما هزاره ها در تلاشیم که به یک آپارتمان یا خانه شخصی خود نقل مکان کنیم اما به راحتی توانایی تهیه آن را نداریم. در حال حاضر ، عوامل زیادی باعث ایجاد این سد راه شده اند ، اما یک شکست بزرگ در پرداخت وام های دانشجویی است. شرایط دیگر ممکن است شامل عادات مالی بیشتر در پس انداز نکردن ، بودجه ریزی یا سرمایه گذاری باشد. دلیل دیگر می تواند درآمد حاصل از شغل فعلی باشد که نمی تواند از تغییر سبک زندگی در خارج شدن حمایت کند.

متأسفانه ، نسل من اولین کسی است که مبارزه مالی ناشی از تحمل بار وام های دانشجویی را به عنوان مسئله آینده احساس می کند. سپس پدر و مادر من از نسل Baby Boomer ، که در سن 26 سالگی من ازدواج کرده بودند و خانه ای داشتند ، دارید. اکنون در اینجا تلاش می کنم تا آپارتمان خود را با حقوق معلم پیدا کنم. مسلماً من سعی می کنم یک آپارتمان یک خوابه در لانگ آیلند با قیمت حدود 1100 دلار پیدا کنم ، چیزی شبیه تلاش برای پیدا کردن نان شیرینی پیتزا و پیتزا در خارج از نیویورک. این برای کسانی که نیاز به توضیح داشتند غیرممکن است.

بسیار عجیب است که شما برای دریافت تحصیلات عالی برای بدست آوردن شغل خوب در دانشگاه شرکت می کنید. در همین حال ، کار خوب شما به سختی به پرداخت وام های شما کمک می کند. سپس ، شما در پرداخت 10 سال یا بیشتر آن وام ها گیر کرده اید. در زمینه شغلی من ، شما حتی نیاز به مدرک کارشناسی ارشد دارید تا حتی واجد شرایط کار شوید. این به معنای تحصیل بیشتر و پول بیشتر است. من 4 سال همراه با حضور در کالج خصوصی در لانگ آیلند به مدت 3 سال به دانشگاه SUNY رفتم. برای مدرسه درجه. اگر ریاضی من درست باشد ، که ممکن است از زمانی که من مطالعات اجتماعی را تدریس می کنم خاموش باشد ، این 7 سال تحصیلات عالی است. که منجر به پرداخت بیش از 100000 دلار بدهی وام دانشجویی می شود. آخ! نوشتن آن صدمه می زند.

بنابراین ، این من را به سمت یک لحظه بحران یک چهارم زندگی سوق می دهد. من در خانه زندگی می کنم که همه چیز خوب و خوبی است. من یک اتاق و تخته رایگان همراه با یک برنامه غذایی رایگان دارم. زندگی در خانه همچنین به من کمک می کند تا در ازای پرداخت هر مبلغی مبلغ هنگفتی پس انداز کنم. نگرانی این است که من می خواهم نقل مکان کنم و جای خود را داشته باشم ، اما توانایی پرداخت آن را ندارم. من می خواهم مکان خود را برای یک نفر داشته باشم ، احساس یک بزرگسال واقعی و دو نفر داشته باشم ، یک مسافرت کوتاهتر برای کار داشته باشم. متأسفانه ، مقدار زیادی قبض وام دانشجویی در ماه مانع قدم بعدی من در زندگی است. ناامیدکننده است که من هر کاری را که قرار بود آینده درخشانی داشته باشم انجام دادم ، این مسیر دقیق چیزی است که مانعم می شود. من در مدرسه سخت تلاش کردم تا نمرات خوبی دریافت کنم تا در یک کالج خوب پذیرفته شوم. که باعث شد شغل فعلی خود را بعنوان معلم کلاسهای هفتم و هشتم مطالعات اجتماعی در شهر به دست بیاورم. حالا ، من می خواهم نقل مکان کنم ،

من به عنوان یک مربی ، کمی تعصب رفتن به دانشگاه را دارم اما در پایان روز آیا واقعا ارزش آن را دارد؟ من موافقم که دانشگاه بستگی به رشته شغلی مورد نظر شما دارد اما اکنون این دانشگاه به شدت تحت فشار قرار گرفته است. همه افراد برای دریافت آموزش عالی مانند دانشگاه نیازی ندارند. برای برخی افراد ، مدرسه هرگز برای آنها مناسب نبود. من این را در دانش آموزانم به طور روزمره می بینم. برخی از افراد در مهارت های تجاری مانند ساخت و ساز ، برق ، لوله کش ، نجار ، مکانیک و غیره بیشتر پیشرفت می کنند ... این مشاغل عالی هستند که حقوق خوبی دارند و حقوق بازنشستگی خوبی دارند. آن گزینه های شغلی نیازی به تحصیلات دانشگاهی ندارند. چرا اگر شغلی که واقعاً می خواهند برای این کار لازم نیست ، کسی را مجبور به پایین رفتن از جاده دانشگاه می کند و در بدهی های اصلی گیر می کند؟ آموزش مدارس تجارت در مدارس تشویق نمی شود. این بیشتر از آخرین چاره است اما چرا چنین است؟ این مشاغل به شدت به جامعه کمک می کنند. چرا از آنها اخم شده است؟ در مورد کارآفرینان چطور؟ آن مسیر بندرت ذکر می شود. شروع کار خود به تحصیلات عالی بالایی احتیاج ندارد.

جاده دانشگاه بسیار تشویق می شود زیرا همه اینها مربوط به پول است. دانشکده ها بیشتر از اینکه محل تحصیل باشند ، به یک تجارت تبدیل شده اند. دانشگاه ها برای همه چیز با نرخ دیوانه واری از شما هزینه می گیرند. به علاوه ، بدون بورس تحصیلی ، این نرخ ها سر به فلک می کشند. مطمئناً ، تجربه دانشگاه یک بار در طول زندگی ماجراجویی پر از استقلال و هیجان است ، اما ، با چه هزینه ای؟ در مورد گودال پول باور ندارید؟ کالج ها یا کاهش نرخ آنها حتی اگر همه آنها امسال آنلاین باشند به دلیل همه گیری. بنابراین دانشجویان هزینه اتاق و تخته ای را که حتی از آن استفاده نمی کنند می پردازند. دنبال پول باشید

اکنون ، من برای خلاص شدن از گزینه کالج طرفداری نمی کنم ، بلکه این تنها گزینه دانشجویان نیست. من به کلاسهایم می گویم دانشکده تنها مسیر زندگی موفق نیست. شما می توانید به کالج بروید ، یا تجارت کنید ، یا ارتش بروید ، یا تجارت خود را شروع کنید. فشار برای رفتن افراد به دانشگاه برای دادن کار بیشتر به تجارت آموزش عالی غیر منطقی است. افراد سزاوار انتخاب هستند و دانشجویان باید از تمام گزینه های خود برای یافتن شغل بعد از دانشگاه آگاه باشند. من دوستان زیادی را می شناسم که به دانشگاه رفتند زیرا "قرار بود" و از آن متنفر بودند. آنها شکست خوردند و تمام پول خود را برای خرید وام هدر دادند. من همچنین افراد زیادی را می شناسم که به مدرسه تجارت می رفتند زیرا آنها عاشق کار با دست و ساخت وسایل در کارگاه های خود بودند. آنها هدف خود را در مدرسه تجارت یافتند که بلافاصله به شغل منجر شد.

بنابراین بسیاری از افراد با مدرک دانشگاهی فارغ التحصیل می شوند و برای یافتن شغل تلاش می کنند. اکثر شرکت ها 2-3 سال تجربه می خواهند ، اما اگر کسی بدون تجربه ما را استخدام نکند ، چگونه باید شغل کسب کنیم تا تجربه کسب کنیم؟ به نظر من مثل شمشیر دو لبه است. هر چند رفتن به دانشگاه مزایای خوبی دارد. شما دامنه وسیع تری از دانش را کسب می کنید ، کلاسهایی را می گذرانید تا برای شغل خود آماده شوید ، یاد می گیرید که خود زندگی کنید و در مورد خود یاد می گیرید. قسمت غم انگیز چیزی است که کالج شما را با آن ترک می کند. در اینجا من 4 سال از مقطع کارشناسی و 1 سال از مدرسه خارج هستم و اساساً به دبیرستان و در خانه بازگشتم.

یادآوری سریع ، بله دانشگاه بستگی به این دارد که می خواهید جدا از چه شغلی باشید. به عنوان مثال ، من برای معلمی نیاز به رفتن به دانشگاه داشتم ، اگر این کار را نکنید یک نوع کنایه بود. اطمینان حاصل کنید که این کاری است که می خواهید انجام دهید و نه کاری است که والدین شما را به سمت آن سوق می دهند. اگر کالج نسبت به شما درست نیست گزینه های دیگر را جستجو کنید. همه چیز برای یک آینده موفق نیست. اکنون ، من ماهیانه 800 دلار برای وام های دانشجویی می پردازم و حال و هوای آن زیاد نیست. تحصیلات عالی یک گزینه است ، اما به یاد داشته باشید که این تنها گزینه نیست.

"بهترین آموزشی که می توانید کسب کنید سرمایه گذاری روی خودتان است. اما این همیشه به معنی کالج یا دانشگاه نیست. " -وارن بوفه