فلسفه شخصی آموزش من از آرمانهای اساسی تشکیل شده است که معتقدم یک معلم کارآمد باید از آنها برخوردار باشد. تک تک کودکان روی این کره زمین متفاوت هستند ، بنابراین چگونه می توانم تصور کنم که یک سخنرانی ساده برای دانشجویان من کافی است؟ جان دیویی در مورد تدریس به کل کودک اظهار کرد . این فقط یک قطعه کوچک است که فکر می کنم یک معلم موثر است. منظور من از این کار این است که نقش من به عنوان یک معلم سازگاری با هر کودک و آموزش سبک یادگیری و نیازهای او است. برای کمک به انجام این کار ، رویکرد سازنده گرایی و دستورالعمل های مستقیم در کلاس من فعال هستند . نقش اداره و والدین دانش آموزان این است که سیستم پشتیبانی باشنداز دانش آموزان؛ بدون سیستم حمایتی کافی ، کودک در کلاسها بیشتر مبارزه خواهد کرد.

من فکر می کنم والدین باید تا حد ممکن در آموزش فرزند خود مشارکت داشته باشند ، این فقط یک کار به عهده معلمان نیست. کاملاً هر کودکی توانایی یادگیری دارد و این وظیفه من است که یک خواهان گرم ، یک دوست و یک مربی در کنار شاگردانم باشم و ابزارهای مناسبی برای یادگیری به آنها بدهم . فراگیران و معلمان محیط یادگیری را ایجاد می کنند ، این فقط یک محل کمک معلم نیست. این یک محیط مشترک است. نه تنها این ، بلکه معتقدم همه دانشجویان به طور طبیعی کنجکاو هستند و ما باید از مفهوم بانکی آموزش ، صرفاً واریز دانش ، اجتناب کنیم . ما باید به کنجکاوی آنها دامن بزنیم. من ممکن است انتظارات زیادی از خودم به عنوان یک مربی داشته باشم ، اما دانش ، به نظر من ،شامل مهارت های اساسی ، رشد اخلاقی و آزاد اندیشی است. من معتقدم که هدف از آموزش بسیار بیشتر از تست استاندارد است که ما برای آموزش به دانش آموزان خود لازم داریم.

هدف از آموزش کمک به قالب سازی ذهن آینده است. من یک فرد ناقص هستم ، اما این مسیر شغلی ، این مسیر "زندگی" را برای تغییر جهان انتخاب کردم. اگر من بتوانم اهمیت مهربانی ، فروتنی و گشاده رویی را در دانشجویانم جلب کنم ، پس احساس می کنم وظیفه خود را انجام داده ام. با ورود دقیق تر به محتوا ، من دانش آموزانم را با توجه به شرایط دولت تدریس می کنم و فراتر از آزمون های استاندارد را آموزش می دهم ... ممکن است این یک سرزمین خیالی به نظر برسد ، اما محتوای من در کلاس من خلاق ، لمسی و سازگار با زبان آموز است . تنها چیزی که من از دانشجویانم انتظار دارم این است که تلاش کنند و در هر قدم کنار آنها خواهم بود و آنها را تشویق خواهم کرد . کودکان در حال حاضر متفکران انتقادی هستند وحل کنندگان مشکلات ، فقط کافی است که از آن جنبه مغزشان برای تقویت آن استفاده کنند. به همین دلیل است که محتوای من همیشه مشکلی برای حل و یا هر چیزی که واقعاً دانشجویان من را به چالش می کشد و آنها را به فکر انتقادی وا می دارد ، در بر خواهد داشت. روش تدریس من همچنین شامل همکاری مداوم و گروه بندی مشارکتی ، ترکیبی از یادگیری معلم محور و یادگیرنده محور ، فعالیت های لمسی ، تلفیق موسیقی ، تلفیق فناوری ، و برخی سخنرانی ها و کاربرگ ها خواهد بود. گنجاندن این روش ها من را به یک معلم موثر تبدیل می کند ، بنابراین به من کمک می کند تا اهداف خود را محقق کنم.

فلسفه تحصیلات من و خود من هر دو با اتمام دانشگاه ، شروع حرفه ام و ادامه زندگی خود دائماً در حال پیشرفت خواهند بود. باز بودن در برابر تحولات اجتناب ناپذیر و در عین حال مثبت موضوعی که برای من به عنوان یک شخص بسیار مهم اهمیت دارد ، همان چیزی است که باعث می شود من یک یادگیرنده مادام العمر باشم . من می خواهم همیشه در حال یادگیری باشم و این واقعیت که در زندگی ام هرگز بیشتر از این هیجان زده نشده ام ، به من نشان می دهد که فلسفه و پیشرفت آن کاملاً به من امکان می دهد که به پیشرفت حرفه ای آن ادامه دهم.